تا اینکه رفتارش عوض شد.
ناامید بود. همانند برگی که قرار است از درخت چیده شود.
دیگر نمیخندید، دیگر ذوقی در چهرهاش قابل مشاهده نبود..
برق چشماش از بین رفته بود و حرف از رفتن میزد.
با آمدنش زندگیام را تغییر داد و اگر میرفت.. دوباره زندگیام به روال قبلیاش برمیگردد. ـ
سرد و تاریک.
او که باشد..
_سرمایی وجود نخواهد داشت.
Ayhan_mihrad
Ayhan_mihrad
خواندن ۱ دقیقه
·
۱۴ دقیقه پیش
"دوستت داشتم و دوستم داشتی"
همه چیز عادی بود. مثل همیشه..
"دوستت داشتم و دوستم داشتی"
"دوستت داشتم و دوستم داشتی"
تا اینکه رفتارش عوض شد.
ناامید بود. همانند برگی که قرار است از درخت چیده شود.
دیگر نمیخندید، دیگر ذوقی در چهرهاش قابل مشاهده نبود..
برق چشماش از بین رفته بود و حرف از رفتن میزد.
با آمدنش زندگیام را تغییر داد و اگر میرفت.. دوباره زندگیام به روال قبلیاش برمیگردد. ـ
سرد و تاریک.
او که باشد..
_سرمایی وجود نخواهد داشت.
_دردی وجود نداشت.
_دستها سرد نبود.
و قلب یخ زده، گرم و تپنده بود.
ای کاش حالت خوب باشد. ای کاش تمام سختیها را تحمل میکردی.
برای رفتن زود است!
ایکاش هر جایی که هستی، هر حالی که داری، به هر چیزی که فکر میکنی.. اینرا بدانی که دلیل زندگی کردن یک نفر هستی.
برای یک نفر از تمام جواهرات دنیا ارزشمند تری!
گرمای وجود یک نفر هستی که بیتو قادر به ادامه دادن نیست.
نرو و آن یک نفر را در میان سایهها و این دنیای غریب تنها نگذار.
ایکاش حرف از رفتن نمیزدی. تمام مدت سختیها را تحمل کردی.
مقاومت کردی!
اما حق داری. این همه مقاومتت قابل پرستشاست.
هرکسی بعد از مقامت کردن، یک روز خسته میشود. یک روز دیگر نمیتواند ادامه دهد.
یک روز کممیاورد.
اما آیا رفتن راه درستی است؟
آیا میشود در یک لحظه پلک بر روی همه چیز بست و رفت؟
آیا به این فکر کردیای که بعد از مرگ چیست؟
آیا منتظر آن یک نفر میمانی؟
یادت است که قولداده بودی تا آخرش با آن یک نفر خواهی ماند؟
دوستت دارم دخترک مقاومم. ایکاش نظرت عوض میشد..
تنهایم نزار.
با شنیدن این آهنگ به تو فکر میکنم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تــو، کـجای قصـهای؟
کافیـه بگی!، باهـم فرار میکنــیم از ایـن شهـر ساختگی.. .
_دوستت دارم_
......................... .
.................... .
.............. .
......... .
.... .
.. .
. .
"دوستدار تو، آن یک نفر"
Ayhan_mihrad